تربیت زیبایی شناختی مستلزم پرورش تخیّل است. واژه تخیّل چند کاربرد دارد (چارلتون،1964) معتقد است تخیّل به جریان شکل گرفتن تصورات اشاره دارد. بنابراین، می توان گفت که «من می توانم تصور کنم که نقاشی یا مجسمه وقتی که تمام شد، چطور خواهد شد». ما همچنین از تخیّل را برای بیان این تفکر که “عقیده ما یک روزی چنین و چنان بود، اما الان نیست“، استفاده می کنیم مثل اینکه می گوییم: من خیال می کردم که در امتحان موفق خواهم شد. همچنین  برای اشاره به مجسم کردن تصاویر در خیالِ یک فرد استفاده شده است. مثلاً، ما به مردم می گوییم کسانی را که در برلین هستند را تصور کنید. این کاربرد دلالت دارد بر این که مردم باید تجربیاتی داشته باشند تا بتواند در خیال خود تصاویری را مجسم کنند. این تصاویر خود به خود پدید نمی آیند. تخیّل از طریق تجربیات فراهم شده است. با این کاربردهاست که ما در تخیّل خود چیزهایی را مشاهده می کنیم.

کاربرد عمومی تخیل که ارتباط مستقیم تری با تربیت زیبایی شناختی دارد، خلاّقانه فکر کردن و انجام دادن بعضی امور با تخیّل است. این مفهوم، خلاقیت را شامل می شود و مستلزم میزان خاصی از نوآوری است. مفهوم تخیّل در این جا مشاهده ارتباطی است که قبلاً تجربه نشده است، برای مثال وقتی شاعر از لغتی در معنای مجازی آن استفاده می کند و یک اثر جدید خلق می کن.